تبلیغات تبلیغات

چشمان زیبابین کجاست؟! زیبایی‌های اخلاق (۱۴)

 چشمان زیبابین کجاست؟!

 نویسنده: علی‌اکبر مظاهری

 زیبایی‌های اخلاق (۱۴)

 اشاره
 قرارمان با شمایان؛ خوانندگان خوبمان، این است که از اخلاق بنویسیم و گوشه‌هایی از زیبایی‌های اخلاق را بنمایانیم و نیز پاره‌ای از اخلاق‌مداران را نشان دهیم، تا جان‌هایمان فربه شود و مبادا از نبود کرامت‌های اخلاقی، ناامید شویم و مبادا بپنداریم که عصر انسانیتِ کریمانه، گذشته است. 
اینک با هم شویم و سر قرارمان رویم.

زین همرهانِ سست‌عناصر دلم گرفت 
شیر خدا و رستم دستانم آرزوست۱

 طرح یک معما
هنوز نمی‌دانم چرا آدمیان، جنبهٔ‌های منفی دیگران را بیش از جنبه‌های مثبتشان می‌بینند، حال آن‌که مقتضای فطرت انسانی، که همانا سرشت خدایی‌ است، دیدن زیبایی‌ها است، نه پلشتی‌ها.
شاید دلیل‌ این پلیدبینی، فرهنگ آلودهٔ جامعه‌ها است، نیز تربیت‌های غلط خانوادگی، که اندک و اندک در میان مردمان پدید آمده است، بر اثر پاره‌ای از عوامل ناراست اجتماعی.
هرچه که هست، اکنون در جامعهٔ ما جنبه‌های پلشت پدیده‌ها بیشتر دیده می‌شود، و در روابط انسانی، بدی‌ها بیش از خوبی‌ها نمایان می‌گردد. دیدن عیب‌های آشکار مردمان و نمایاندن عیب‌های پنهان آنان، از مصداق‌های دانه‌درشت این رَویهٔ ناروا است.
 اینجا میدان وسیعی برای جَوَلان قلم هست تا این موضوع را از زاویه‌های اخلاقی، روان‌شناسی، فلسفی، جامعه‌شناسی، تربیتی بکاود، و اما چون مجال رسانه‌های مجازی اندک است، تفصیل مطلب را وامی‌گذاریم برای هنگام کتاب‌شدن این نوشته‌ها. به خواست خدا.

 اکنون بر سر سخن خود شویم و از زیبایی‌های اخلاق بگوییم.
پیامبر رحمت - که بر او و خاندانش درود خدا باد - فلسفهٔ پیامبری خود را رشد و تکمیل ارزش‌های اخلاقی بیان فرموده است: 
«إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ»؛۲
من از آن رو برانگیخته شدم که: اخلاق کریمه و صفات ستوده و انسانى را در بشر به کمال رسانم و به پایان آرم.
اخلاق، به معنای خنده؛ خندیدن و خنداندن، نیست. آری؛ یکی از شاخه‌های اخلاق، خوش‌خلقی است، اما ای‌بسا خنده‌ای که ضد اخلاق است؛ مثلا اگر با رنجانندگی و غیبت‌ و تهمت، همراه باشد.

 مردی چونان طلای ناب!

  آیت‌الله شبیری زنجانی؛ نمونه‌ای جان‌نشین
با یکی از دوستان، دربارهٔ اسوه‌های اخلاقی سخن می‌گفتیم. ایشان گفت:
«من مدت ده‌سال در درس خارج فقه آیت‌الله شبیری زنجانی حضور داشتم. ایشان، در این مدت ده‌ساله، حتی یک‌بار به هیج‌کدام از شاگردان توهین نکرد. با هیچ‌کس تندی نکرد. هیچ‌کس را مسخره نکرد. هیچ‌کس را نرنجاند. در پاسخ سؤال و اشکال هیچ شاگردی سخنی نگفت که شرمنده‌اش کند؛ اگرچه سؤال یا اشکالش بی‌‌مورد یا ناوارد بود.»۳

کسانی که با شیوهٔ درس‌های حوزه‌های علمیه آشنا باشند، به‌خصوص درس خارج فقه، که درسی است استدلالی و پر‌کنکاش، می‌دانند که در این درس‌ها، مباحثه‌ها و پرسش‌و‌پاسخ‌های بسیاری صورت می‌گیرد.
اکنون در نظر آورید یک استاد را که در میان انبوهی از شاگردان، درس استدلالی «خارج فقه» را تدریس کند و با انبوه سؤال‌ها و اشکال‌های درست و نادرست، وارد و ناوارد، مواجه شود و در مدت ده‌سال حتی یک سخن تلخ نگوید و به هیچ‌کس اهانت نکند.
قبول داریم که سخت است، اما ناممکن نیست. حوصله‌ورزی و دندان‌برجگرفشردن و اخلاق‌ورزی می‌طلبد. اما حقا که ارزشش را دارد.

اخلاقم آرزوست...

۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴

۱. مولوی؛ دیوان شمس.
۲. مکارم‌الأخلاق؛ ج ۱، ص ۱۶.
۳ استاد سیدعباس مدرسی.

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید
http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

https://eitaa.com/Mazaheriesfahani
#علی‌اکبر_مظاهری

در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

مطالب پیشنهادی

آخرین مطالب سایر وبلاگ ها

جستجو در وبلاگ ها